آوین کوچولوآوین کوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

دختر نازم آوين كوچولو

باز هم دلتنگت می شم

این هفته که پیش رو داریم اصلا هفته ی خوبی نیست دوسش ندارم چون قراره دخترمو 5 یا شش روز نبینم. وای مامان جون نکنه بدون من بت سخت بگذره ها. خاله نرگس خیلی دوست داره بقول خودش :"من شش ماه شستمت به گردنت حق دارم" جریان از این قراره که مامان باید بره تهران ماموریت باید برم توی  یک دوره ی آموزشی خیلی مهم شرکت کنم. و از اونجا که مامان پروانه رو تو نمیشناسی باید بری شهرکرد پیش مامان جون عظیمه. دخترم من و بابا جنوب که هستیم انقدر سرمون شلوغه که وقت نمیکنیم بیایم به خانواده هامون سربزنیم. بابا که علاوه بر کار دانشجو هم هست دیگه بدتر(البته عالیه که بابا داره دکترا می خونه از این لحاظ میگم بد که وقت برای تفریح و سفر نداریم)من و تو زیاد میایم خ...
9 مهر 1391

واکسن یک سال و نیمه گی

سلللاااام یک هفته از مریضی سختت (که فک کنم همه ی اون ماجراها زیر سر دندون نیش بود خیلی  اذیت شدی تب کردی سرماخوردی لبات قاچ قاچ شد یه شیمک کوچولو دراومده بود آب شد و دخترم نصفه شدی و بعد که وزنت کردم نیم کیلو کم کرده بودی )میگذشت و دقیقا موعد واکسن یک سال و نیمه گی بود مردد بودم که بزنم یا نه چون تازه از تب دراومده بودی و ضعیف بودی. اما چون هفته ی بعدش باید سفر می کردم به تهران گفتم بزنم بهتره که بیش از این به تعویق نیافته. خیلی استرس داشتم که بازهم باید منتظر تب و درد و گریه می شدم. از روزهای قبل با رییسم هماهنگ کردم که چهارشنبه نمیام دخترم واکسن داره و نمیتونم بزارمش مهد. بابایی هم موند پیشمون چون از شب استرس داشتم و می خواس...
9 مهر 1391
1